بهارانهای تقدیم به شما
به گزارش گلوگاه ما،
می توان در این بهاریه از بسیاری چیزها نوشت. از فتحها و چالشها، از فرصتها و تهدیدها، از رویدادهای سرنوشت ساز، از شادیها و غمها و… اما اینها میشود روایت دیروز که اگر چراغ راه فردا نباشد، چیزی جز داستان نیست. چندی پیش چه زیبا فرمود حضرت امام خامنهای که؛ «گاهی دل از غم مالامال میشود – از این قبیل قضایا در زندگی انسان هست؛ چه زندگی فردی، چه زندگی اجتماعی- امّا عزم و اراده باید راسخ بماند، گام باید محکم برداشته بشود؛ غمهایی هست که کوهها را میشکند، [ولی] انسانِ مؤمن را نمیتواند بشکند؛ راه را باید ادامه داد.»
اما راه کدام است و راه را چگونه باید از چاه تشخیص داد؟ رهروان نیاز به راه بلد و نشانه دارند و در این عالم برای هرکس گواه و نشانهای روشن قرار دادهاند. بگذارید از چارچوب رسمی تحلیل عبور کنیم و کمی خودمانیتر بگوییم و بشنویم.
یکی از این نشانهها – فقط یکی از آنها و به عنوان اندکی از بسیارها- تصویر شهید مدافع حرم علی آقاعبدالهی است. شهیدی که چندین هفته است عکسهایش را در خیابان پاستور پایتخت نصب کردهاند و هنوز هم حجله شهادتش برپاست. آخر مانند تعدادی دیگر از شهدای مدافع حرم پیکرش بازنگشته… این روزها، آخرین ساعات سال ۹۴ است. خانواده، همرزمان، دوستان و بستگان شهدا به زیارت مزار شهدا میروند. همان جایی که به فرموده آن پیر عارفان و مراد شهیدان؛ «تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشّفاء آزادگان خواهد بود.» اما اینان که حتی در رفتن نیز به حضرت زهرا سلام الله علیها اقتدا کردهاند، زائری جز آن بانوی بزرگوار ندارند و غربت نیز در مرام مقربان حضرت حق، مرتبتی است که نصیب خواص میشود. کسی چه میداند سالها و دههها بعد چه خواهد شد. مگر آن ۱۷۵ غواصی که با دستان بسته شهید شدند، میدانستند که قرار است در خرداد سال ۱۳۹۴ چه غوغایی بپا کنند؟!
به قول حضرت امام(ره)؛
بهار آمد که غم از دل برد، غم در دل افزون شد
چه گویم کز غم آن سرو خندان، جان و دل خون شد
گروه عاشقان بستند محملها و وارستند
تو دانی حال ما واماندگان در این میان چون شد
نگاه او برای همه ما نشانه است. نگاهی ظاهراً ساکت که شلوغی و هیاهوی خیابان را به هیچ میانگارد و هر روز چشم در چشم رهگذران میپرسد؛ آیا شما هم راه را درست میروید؟ و چه جای خوبی ایستاده است. همان جایی که محل عبور کثیری از مسئولان نیز هست و هر روز از آنان میپرسد، البته اگر شیشههای دودی بگذارند… بگذریم.
اگر تعلقات دنیایی و مکر شیطان مجال دهد و نیک بنگریم، همه بدهکاریم. به انقلاب، به امام و به شهدا. این چند ساعات باقی مانده تا حلول بهار، فرصتی است برای اندیشیدن در کارنامه خود که چه کردهایم و چه میخواهیم بکنیم و به کجا میرویم. پرچم افراشته و مشعل فروزان این راه روشن، امروز در دست امام خامنهای، خلف صالح امام خمینی(ره) و نائب بر حق صاحبالزمان است. این مشعل و این راه آزمونی است برای روندگان تا موعد ظهور موعود فرارسد و ندای حقطلبی زمین را فراگیرد و مرزهای جغرافیایی را درنوردد.
لحظات، ساعتها را میسازند و ساعات روزها را و روزها و ماهها و سالها از پی هم میآیند و میروند و در چشم مومن هر لحظه امتحانی است. چه بسیار کسانی که لحظات را به غفلت گذراندند و در مواقع خطیر، نتوانستند از بزنگاه حادثه سربلند خارج شوند.
«عبرتها بسیار است و عبرت گیرندگان اندک.»
ما نیز در این روزها اگر میخواهیم خود را در این میدان بسنجیم، کار دشواری نیست. کافی است بنگریم دشمن چه میخواهد و پیشوای امت چه میگوید. مروری بر بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال ۹۴ به روشنی گویای این واقعیت است که لُب سخن ایشان «انقلابی بودن» است.
نشان انقلابی بودن تنها در ظاهر و حضور در معرکه نبرد نیست. همه باید انقلابی باشند. انقلابی بودن مسئولان در آن است که فرج و گشایش را از وین و ژنو نجویند. انقلابی بودن دانشگاه در پیشتازی علمی و درنوردیدن مرزهای دانش است. انقلابی بودن حوزه علمیه در صیانت از مبانی و مبادی اعتقادی نظام است. انقلابی بودن نیروهای مسلح، مرعوب نشدن مقابل هیمنه پوشالی استکبار و حفظ روحیه ایثار و شهادت است. انقلابی بودن دیپلماتها، مستحیل نشدن در سیستم و محاسبات مادی دنیای روابط بینالملل است. انقلابی بودن قضات، تفاوت قائل نشدن میان افراد عادی جامعه و دانه درشتهاست.
دشمن به خیال خام خود، روی نسل جوانی که دوران سخت مبارزه علیه رژیم طاغوت، سالهای پر التهاب ابتدای پیروزی انقلاب، گردنه سهمگین جنگ طولانی و تحمیلی و نفس مبارک حضرت امام(ره) را ندیده، حساب زیادی باز و انصافاً هم سرمایهگذاری سنگین و پیچیدهای کرده است تا کالبد جمهوری اسلامی ایران از روح انقلابیگری تهی شود. جوانانی که امروز تصویرشان به عنوان شهدای مدافع حرم، زینت بخش بسیاری از شهرهای کشور است، سند محکمی بر پیروزی جبهه حق در این نبرد هستند. رود خروشان انقلاب بیتوقف است و در انتظار کسی نمیماند. خوشا به سعادت آنان که محکم در این راه پای میگذارند.
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو درگِل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی